۱۳۸۶ مرداد ۲۲, دوشنبه

زندگی جدید شروع می شود !

زمانی که این وبلاگ رو ساختم زمان اوج بی فکری و احساسات من بود و دلیل ساختن این وبلاگ هم یک دلیل کاملا جالب و بسیار خنده دار بود...

و زمان باز هم معجزه کرد و یک عینک جدید به چشم دخترک زد و یا شاید ذهن اورا تغییر داد. هرچه کرد معجزه کرد!

زمانی که از همه چیز افسرده بودم و شروع به نوشتن کردم، زمانی که خودم رو وابسته به کاری که می کردم و یک سری افراد پیدا کردم، زمانی که تنها اولویت زندگیم Poseidon بود و زمانی که مدام با خانوادم بحث می کردم هیچ وقت حتی تصورشو نمی کردم که آرامش با رها کردن بار و انداختنش ایجاد میشه! اصلا نمی شد بهش فکر کرد! تو مسئولیتت رو رها کنی؟! این امکان نداشت... این فقط یک مسئولیت معمولی نبود اگه تو ولش کنی به یک گروه خیانت کردی تو دیگه تو وجود نداشتی مهم گروه هستش نه خواسته های یک نفر! و هرچی مربوط به فقط تو می شد بی ارزش بود.

این زندگی واسه ی آدمی که همیشه به خودش به طور مستقیم فکر می کرد و معنی دقیق گروه رو نمی دونست سخت بود. و زمانی هم سخت تر می شد که مجبور بود قسمتی از داشته هاش رو فدای کارش کند. اما واقعا دخترک چی می خواست؟ کاپ جهانی ؟ اسب ایران اپن؟ کار گروهی؟ اسم لیگ دانشجویی و یدک کشیدن عنوان تنها تیم دانش آموزی و دوم جهان؟ استرس و هیجان زیادی؟ انجام دادن فعالیتی که دوست داشت؟ و یا فقط مفید بودن؟

و من پس از یک سال دقیقا نفهمیدم چی می خواستم اما می دونم دنبال موفقیت بودم و معیار های تعریفم هر بار عوض می شد اما این کار تصویر مبهمی از موفقیت داشت. خیلی ها تجربش کردن و منم می خواستم همین کار رو بکنم.

یک سال گذشت ... یک سال پر از تجربه و پر از خاطره و یک حس قشنگی رو مدتی هست که دارم حس میکنم. اونم اینه که با وجود ناراحتی خیلی زیادم با وجود این که هر شب با فکر کردن به گذشته دپرس می شدم و عاشق خووابیدن بودم چون خاطرات خوب گذشته رو توش می دیدم وفرار از حال دیگه ناراحت نیستم! و تا حدودی شادم. حس می کنم یک جور دیگه می تونم نگاه کنم به گذشته و می تونم راحت تر با فجایعی که یادآوریشون عذابم می ده کنار بیام. دیگه با فکر کردن به گذشته نه حسرت می خورم و نه ناراحت می شم فقط یک حس مبهمی بهم میگه "هی چه زود تموم شد!" و حس می کنم دیگه ضعیف نیستم! و یک چیز مبهم داره میگه کم کم دارم از اون دخترک احساساتی که نوشتن وبلاگ رو شروع کرد دور میشم .

وقتی یک ماه پیش مسیر زندگیمو 180 درجه عوض کردم کلی می ترسیدم. یک انتخاب نا مطمئن و کاملا حسی. و بازم حس خوب نسبت به کاری که می خوام انجام بدم پیدا کردم. اما این کار با کاری که یک سال می کردم از هر نظر متفاوت بود. حتی گاهی حس می کنم که کاری که یک سال کردم یک جوری واسم راحت تر از هدف جدید من هست. پارسال خیلی چیزا منو به جلو می کشوند یک جور تلقین به این که می تونم توی این کار موفق شم ولی امسال شرایط خیلی عوض شده و عکس گذشته همه چیز پیش میره ...

اما من تا آخرین لحظه برای رسیدن به هدف جدید تلاش خواهم کرد! اما احتمالا کاری رو که امسال کردم رو نمی تونم هیچ سالی تکرار کنم چون من آناهیتا نبودم بلکه Poseidon بودم!

۴ نظر:

Unknown گفت...

اناهيتا تو توي اين يك سال به همه اي اين خواسته ها رسيدي تو هم خودت رو تغير دادي هم محيط زندگيت رو شناختي البته بگم كه همه اي اين ها به خودت بستكي داشته و بس و من فكر مي كنم با همين مواد و مصالح هم بتوني خانه محكمي براي خودت بسازي

ناشناس گفت...

salam
mesl hamishe kamele
shayad hichkas be andazeye man anfahme ke manzooret chi bood chon man tajrobash kardam
midoonam ke har chi ke bood kheili ghashang bood. royaye ghadimi i ke be shekle mojoodi be name poseidon zaher shod. har chi bood binazir bood. chizi ke hamishe too royahamoon bood. royayi ke vaghei shod.bahat moafegham fekr nakonam dobare tekrar she! na be in shekl. alan ke be aghab barmigardam hame chiz baram mesle ye khab e. vali shayad zibatarin khabe zendegim. khabi ke behem fahmoond chi mikham. behem in ghodrato dad ke bedoonam hala ke"zendegi jadid shoro mishavad!" donbale chiam!
ye roya bood...

ناشناس گفت...

فعلا فقط خوندم، وقت نظر نداشتم!! باور کن!

اومدم که بگم خوندم نگی بعدا که خوندی یا نه

موفق باشی

ناشناس گفت...

salam
yadete goftam hich kas be andazeye man manzooreto nemifahme. hala ey kash yeki bood ke man betoonam behesh etemad konam va oon ham mano befahme. midooni man mitoonestam che etefaghy miofte. mitoonestam kari konam ke... shayad nemitoonestam kari baraye team rescue konam vali baraye 2taye dige mishod ye kari kard. azab vejdan dare khafam mikone. mishod hemaghate ye az khod rezi ro ba ye aghabneshini khonsa kard. avalin bari bood ke motmaen boodam che kar konam. vali nakardam. fekr mikardam mishe ye joore dige ham halesh kard. yani khodamo gool zadam. hala ine ke azabam mide.rasti motasefam ke khodamo moarefi nakardam. nemidoonam che ghadr mishe behet etemad kard