۱۳۸۶ دی ۲۲, شنبه

سقوط

بلندی.... ارتفاع
همش به خودم توی این مدت گفتم بالا برو! بالاتر! بپر! بیشتر ! تو می تونی بهتر باشی! سرم داره گیج میره! نباید پایینو نگاه کنم ... اگه پایینو نگاه کنم شاید وسوسه شم که...!

می خوام از اون جایی که هستم خیلی راحت خودمو بندازم زمین! احساس می کنم لذت سقوط کردن، رها کردن این بار از هرچیزی بهتره! لذت این که کارایی رو بکنم که همیشه بهم گفتند بده! دوست دارم انجامشون بدم! دوست دارم مثل آدمایی باشم که دوست نداشتم مثلشون باشم! دوست دارم اون جوری باشم که چندشم می شد... ! اصلا دوست دارم هر چی دلم می خواد فحش بدم! دوست دارم برم تو خیابون تنهایی قدم بزنم تا هر وقت دلم می خواد! دوست دارم تو خیابون انقدر بلند بخندم که همه نگام کنند! دوست دارم مسئولیت هایی که دارم اما زیادم نیستند رو ول کنم! می خوام بیفتم پایین! دوست دارم کاملا مثل بقیه ی دخترا بشم بشینم راجع به لباسم صحبت کنم یا این که راجع به مهمونی ای که دیشب رفتم! عین دخترا قیافم واسم مهم باشه و به سرو وضعم اهمیت بدم! دوست دارم خودخواه باشم! اصلا دوست دارم با ناز حرف بزنم!

می خوام کاملا چیزایی که دارمو از دست بدم! فقط نیاز به یک سقوط دارم...

اما من الان سقوط نمی کنم. می خوام برم چند متری بالاتر. سقوط از اونجا خیلی بهتره... چون بلندتر و هیجان نگیزتره و هم مدت زمان بیشتری طول می کشه تا بفهمم من دیگه نمی تونم سقوط کنم!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

soghoot ghashange. vali alan vaghtesh nist .be vaghtesh khod be khod soghut mikoni lezatesh ro ham mibari.pas say o talash alaki nakom

ناشناس گفت...

ye kam sabr kon...
2/jalebe,blogamo bekhoon bad mifahmi ke manzooram chi bood,nemidoonam posteto kei neveshti amma...
3/bebakhshid ke kam sar mizanam,midooni ke doost daram bekhoonam blogeto zood amma sharayet vaghean nemizare...