۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

گوله ی اعتماد به نفس!

حدودا 4 سال دارد و به محض ورود به مهمانی لازم می بیند که همه را از آشناییش سر افراز کند پس وسط مجلس می دود و با صدای بلند و رسا می گوید:«سلام!من آناهیتا هستم!» (واقعی!!)

پس اس:من شدیدا تکذیب می کنم!!!!

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

باید رفت...یک جبره!

باید مدتی برم سفر.علی رغم میل باطنی البته!امیدوارم زنده برگردم تا بتونم بقیه کارهای ناتمام را تمام کنم...امیدوارم بتونم درست فکر کنم و راه حلی واسه مشکلاتم بیابم.

پی اس بی ربط:آدما کلا دو دستن یا مثل منن یا که نیستند!اونایی که مثل من نیستند اصلا آدم نیستند! پی اس شماره 2: واقعا متاسفم بابت کارم.اما منم مثل تو فکر می کنم کافی نیست!

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

مرد کلاس!

-می دونی بچه ها بهت سر کلاس چی می گن ؟!
-چی؟
-مرد کلاس ! (ها ها!)
-بابت چی ؟
-صدات یه خورده کلفته آخه!
من در حالی که صفحه ی دیسپلی ایمیج یاهو رو دارم با انزجار نگاه می کنم و بالاخره تسلیم می شوم و می بندم سعی می کنم حرفی راجع به چهره 6 در 4 طرف مقابل نزنم!
-ناراحت که نشدی؟
من در حالی که دارم بالا میارم می گم نه و می گویم:
-جرا باید ناراحت بشم؟صدامو خیلیم دوست دارم!
-البته به نظر من یک تجدید نظری باید تو صدات بکنی.مخصوصا این که خیلی حاضر جوابی سر کلاس!البته ببخشید که انقدر روکم!
من هر جور که دلم بخواد حرف می زنم هرچقدرم که دلم بخواد حاضر جوابی می کنم.چون به خودم مربوطه که چطور باشم تا وقتی که برای دیگران مزاحمت ایجاد نکردم.
من در حالی که از شدت اعتماد به نفس و بی شرمی و بی خردی طرف مقابل کپ کردم در دل می گنویم حداقل من اگر خفه شم مثلا تو نمی خندی تو باید چه کنی که من با دیدن قیافت بالا نیارم ؟!
به زور بحثو می بندم و اونم می گه می خواد بره و منم خوشحال می شم و می گم!
-خیلی خوشحال شدم!
در دلم از این گفته بالا میارم!
-------
آره حالم از این جمعیت بهم می خوره.من هیچ وقت قیافه و چیزای موروثی رو ارزش ندونستم چرا که به نظرم فرد هیچ تلاشی برای بدست اوردنش نکرده.حالا اگه ما بشینیم به قیافه یکی بخندیم به طبع کار درستی نیست.خود من هم می دونم و سعی می کنم به این ویژگیم افتخار نکنم اگه داشته باشمش.اما افرادی رو در اطرافم می بینم که با افتخار میان اینو می گن.
به هر حال چون که باید 4 سال تموم قیافه نحس و نکبت این آدم رو حداقل تحمل کنم بش نگفتم که از شدت غیرقابل تحمل بودن عکست هایدش کردم!

پی اس : انصافا با صدام حال می کنم !
پی اس 2:به طور قطع خیلیا حالشون ازم بهم می خوره و من نباید ناراحت باشم چون به همون قدر دوستان خوب دارم!(جهت یادآوری به خودم نوشتم!)
پی اس 3:وقتی این پستو نوشتم حس غریبی کردم.اما الان یاد کسانی افتادم که منو اونجوری که هستم می پذیرند
پی اس 4:چقدر پی اس قبلی لوس بود!
پی اس 5: بسه دیگه :دی

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

I sing to life to its tragic beauty.

On the ground I lay
Motionless in pain
I can see my life flashing before my eyes
Did I fall asleep
Is this all a dream
Wake me up, I'm living a nightmare
On this bed I lay
Losing everything
I can see my life passing me by
Was it all too much
Or just not enough
Wake me up, I'm living a nightmare

So here I go again
Chasing you down again
Why do I do this?
Over and over, over and over
I fall for you
Over and over, over and over
I try not to

This was my worst love
You'll be the first to go
And when she leaves you for dead
You'll be the last to know

If you want to get out alive
Hold on for your life
If you want to get out alive
Hold on for your life

The time has come
For me to talk to you
And I don't mean
To hurt your pride
But everybody needs a friend sometimes
To make you see the light


If you need me
You know I'll come running
Right to you
Just give me a sign
I won't leave you
We'll make it together.

And take it to the end of time

I hate to see you fall down
I'll pick you up off of the ground
I've watched the weight of your world come down
And now it's your chance to move on
Change the way you've lived for so long
You find the strength you've had inside all along.

I will not die, I'll wait here for you
I feel alive, when you're beside me


Nothing is sacred and everything's wrong
But you and I keep holding on

I have escaped the bitter taste of you.

Holding on to you like broken glass
Every touch cuts deeper than the last
I know I should leave
But it feels so good to bleed

I walk alone
Think of home
Memories of long ago
No one knows I lost my soul long ago